دیشب تونستم بعد از چند وقت فیلم ببینم خیلی مشتاق بودم که فیلم هیس دخترها فریاد نمیزنند رو ببینم که بالاخره دیشب این توفیق نصیبم شد ولی خیلی روحمو آزار داد شاید اولین فیلمی بود که باعث شد گریه کنم نه واسه صحنه های غم انگیزش بلکه واسه مظلومیت جنس دختر بی کس بودن دختر اسیب پذیر بودن دختر . به فیلم که نگاه میکردم یادم می افتاد که من هم دختر دارم من هم یک جنس اسیب پذیر دارم و این چه قدر وظیفه منو سنگین میکنه به یاد مادرانی افتادم که شاید با دیدن این فیلم خاطرات تلخی تو ذهنشون تداعی بشه و قلبشونو به درد بیاره ... چه قدر سخته مادر باشی و درد فرزندتو ببینی و نتونی کاری کنی فقط خودتو سرزش کنی که ای کاش کمی فقط کمی حواسم جمع بود . بهت...