عشقولانه های مرسانا
دخترک نازم این روزها خیلی انرژیت بیشتر شده به طوری که من خیلی خسته میشم به خصوص که ماه رمضان هم هست دیگه واسه مامانی انرژی نمی مونه
کلا خیلی فعالیتت زیاده خیلی کم خودت تنها بازی میکنی باید حتما من حضور داشته باشم موقع تاب بازی وقت سی دی نگاه کردن اصولا من همه جا حضور دارم تو این پست میخوام از علایقت بنویسم چند شب پیش داشتم عکساتو نگاه میکردم خیلی دلم گرفت اخه خیلی از کارات یادم رفته واسه همین گفتم سعی کنم همه رو بنویسم
دختر ناز مامان از بین اعضای خانواده عاشق محمد پسر عموت هستی اگه بگم میخوایم بریم خونه عمو دیگه از تو خونه تا دم در خونه عمویی فقط میگی محمد به عشق دیدن محمد که میزاری لباس تنت کنم والا ....
از بین خوراکیها عاشق بستنی و کیک و چوب شوری متاسفانه میوه زیاد دوست نداری گاهی خوب میخوری گاهی هم نه مثلا هندونه خیلی دوست داشتی منم خوشحال به بابایی میگفتم همش هندونه بخر اما متاسفانه الان دیگه از تو دهنت میندازی بیرون گیلاس و انگور هم به همین سرنوشت دچار شدن متاسفانهبقیه میوه ها رو که اصلا نمیخوری
شیرینم فقط یک عروسک تو خیلی دوست داری با هاش میخوابی بیدار میشی بغل میکنی که تو پست های قبلی عکسش هست بیچاره دیگه دل و روده ش داره در میاد ولی دست از سرش بر نمیداری
عاشق آب بازی هستی حتی اگه تو لیوان بهت اب بدم بازم دست تو میکنی تو لیوان تا آب لمس کنی واسه همین هر روز تو حمومی میزارمت تو وان حمام و شیر یک خورده باز میکنم شما هم خوب حال میکنی
ناز گلکم همه علایقت یک طرف کتابات یک طرف بچه ایی مثل تو ندیدم اگه بریم تو اتاقت به جای اینکه با وسایلات بازی کنی اول سراغ کتاب میری اوایل خیلی خوشحال بودم ولی الان دیگه خسته میشم از بس کتاب میخونیم فکر کنم یک جای کارم اشکال داشته باید تصحیح بشههمه چیز نرمالش خوبه امیدوارم وقتی مدرسه ایی هم شدی به کتاب علاقه نشون بدی
پیشرفت های مرسانا
کلماتی که میگی : مینا رو خیلی قشنگ تلفظ میکنی میخوام بخورمت نیما نیوشا بهنام هم میگی مینا
زرا ( زهرا) مهی ( مهدی) ماهی اسی ( اسی ) جالب اینجاست که به سی دی هم میگی اسی
شیر ( وقتی شیر میخوای خیلی قشنگ تلفظش میکنی)حمام- چایی- منیر با فتحه م ( پنیر ) ا اینا ( از اینا) وقتی اسم چیزی رو یاد نداری از این کلمه استفاده میکنی . ایی با فتحه روی الف ( الو ) مایی ( مامی) گاگا ( لالا )یک جوری میگی که نمیفهمم صدای چی میده . ابس ( اسب) آیی ( آیینه) تاب تاب ( تاب) بایی ( بالا) بایین ( پایین)مئئی ( بستنی) دخت با کسره د ( درخت) آلی( آشغالی) اصرار داری که آشغال و پوشک تو خودت بندازی تو سطل اشغال
این کلمات خودت میگی اگه ما هم بهت بعضی از کلمات رو بگیم تو تکرار میکنی دیگه به کار نمیبری تنهایی.
توپ و من رو هم فقط به انگلیسی میگی
دختر نازم جهت ها رو هم بلدی مثل : روبه رو عقب که خودت میگی عبق دست راست و چپ تو هم بلدی
عاشقتم سوگولی مامان
در ادامه چند تا عکس میزارم
یک گلدون داریم که اب دادنش گذاشتم به عهده شما دخملی ولی این قدر بهش اب میدی که فکر کنم تا چند روز دیگه پژمرده شه
زمان تاب بازی تنها زمانیه که من میتونم تلفن صحبت کنم در غیر این صورت نمیزاری که مامانی