مرسانا مرسانا، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 12 روز سن داره

سالهای رنگین من

راه درست

1393/6/1 23:36
نویسنده : زهره
763 بازدید
اشتراک گذاری

نمیدونم شما مادرها چه قدر با من موافقید و چه قدر مخالف . من این حرف رو که هر کسی تربیت خودشو داره رو قبول ندارم و خیلی هم مخالفم اخه کدوم تربیت تربیتی که با علم و اگاهی از اصول درست روانشناسی باشه بله ولی متاسفانه من این جملات رو خیلی این روزها میشنوم که تو دیگه خیلی اجازه میدی بچه ات هر کاری بکنه لوس میشه . مگه میشه بچه رو از روی کتاب بزرگ کرد نمیدونم این چه تفکری که ما داریم هر کس که کتاب میخونه و به علمش اضافه میکنه فکر میکنن میخوای مو به مو مثل کتاب عمل کنی چه اشکال داره من مادر با علم روانشناسانه بچه بزرگ کنم چه اشکالی داره دنیا رو از دید بچه ام ببینم . چه اشکال داره تربیت درست رو یاد بگیرم من تمام تلاشم رو میکنم تا بهترین راه رو برای تربیت فرزندم انتخاب کنم همین تلاش برای من کافیه الباقی رو میسپارم به کسی که همیشه بهش تکیه میکنم. حالا چرا من این چیزها رو نوشتم تو ادامه مطلب متوجه میشید

 

این دخملی منه فکر میکنید اینجا کجاست قبرستان چشمک

بله ما پنجشنبه سر مزار بودیم و دخملی ما از اونجا که عاشق خاک بازیه این باغچه رو برای یک دل سیر خاکبازی انتخاب کرد

اینجا هم دخملی خسته شد و کاملا تو خاکها نشست

خاکها رو انچنان زیر و رو میکرد که انگار گنجی نهفته است

بازی زمانی کامل تر شد که محمد به مرسانا پیوست

اون روز هر کسی از کنار من رد شد یک چیزی گفت کثیفه پر از میکروبه مریض میشه لوس میشه مگه ما بچه های دیروز که از این اسباب بازیهای مدرن و الکترونیکی نداشتیم و بازیمون تو خاک و گل بود مریض شدیم نه به نظر من ما بیحوصله ایم نمیخوایم بچه هامون کار اضافه واسمون درست کنن وگرنه این شادی مرسانا واسه من فقط به اندازه دراوردن لباسهاش و شستن دست و پاهاش وقت گرفت ولی دنیایی از لذت رو تو چشمای دخملی دیدم واین واسه من کافیه.

پ ن : همیشه لباس اضافه و یک بطری اب همراه داشته یاشید .

 

پسندها (2)

نظرات (5)

مامان فرشته
2 شهریور 93 11:09
کاملا" موافقم
سعیده مامان محمدطاها
3 شهریور 93 8:07
واقعا راست گفتی زهره جون.
مامان دلنیا
4 شهریور 93 9:38
منم موافقم عزیزم. مامانایی که اینجور موقعها بچه هاشونو محدود میکنن. فقط به فکر خودشونن که به زحمت نیفتن
مامان فرانک
6 شهریور 93 12:57
دنیا را چنان اسان بگیر که اسانی ان به وسعت بزرگی خودت باشد فکر بزرگ دنیای بزرگ میخواهد و مادری که دنیای بزرگ داشته باشد فرزندی شاد و بزرگ خواهد داشت زهره جان دوستان خوب گنجینه اند برای اندوخته های زیاد در زندگیمون من که دوست خوبی برای شما نمیتونم باشم اما یه جمله یادگاری براتون میزارم که همیشه با تکرار اون یاد من کنید سعی کنیم استاد تغییر باشیم نه قربانی تقدیر.............و هرگز به خاطر مردم تغییر نکن..........این جماعت هر روز تو را جور دیگر میخواهند.........مردم شهری که همه در آن میلنگند... به کسی که درست راه میرود میخندند....... خیلی قشنگ بود خانمی ممنونم
مامان مهدیس (ملیحه)
28 مهر 93 13:12
سلام دخمل نمکی دارین خدا بهتون ببخشه دوست داشتین به ما هم سر بزنید