مرسانا مرسانا، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 12 روز سن داره

سالهای رنگین من

دوباره بازی

1394/1/31 0:49
نویسنده : زهره
1,684 بازدید
اشتراک گذاری

دخترک من این روزها به همه چیز توجه داره به ریزترین مسائل از رفتار خودمون بگیر تا صدای قلپ قلپ بطری آب که حس کنجکاویش رو تحریک میکنه و منه مادر دائما باید درصدد برطرف کردن این حس باشم گاهی خیلی زیباست فهمیدن این حس و گاهی واقعا توضیحی برای اون ندارم و اینجاست که باید از خلاقیت خودم استفاده کنم . در ادامه چند بازی که بعضی هاشون چند ماه پیش انجام  شده ولی متاسفانه وقت نکردم بزارم تو وب چشمک

یک ادمک با هدف یاداوری شکل دایره کشیدم و واسه دست و پاهاش هم از ماکارانی استفاده کردم از مرسانا می پرسیدم دایره کوچیک رو کجا بزارم و دایره بزرگ رو کجا میخواستم جایگاه اعضا بدن رو بفهمه واسه دست و پا هم ازش میخواستم خودش بگه هر ماکارانی رو کجا بزارم که گاهی ممکن بود اشتباه هم بگه 

واسه چشم و دهن عروسکمون هم از لوبیا چشم بلبلی استفاده کردیم و مرسانا با چسب ماتیکی کل بدن عروسک رو جسبی کرد و بعد بهش گفتم چه طوری عدس ها رو روی عروسک بریزه

واسه من از همه چیز جالبتر زمانی بود که مرسانا این عروسکش رو دقیقا  شبیه کاردستی مون دید واین توجه اش به جزییات واسه من خیلی قشنگ بودمحبت

تو این بازی میخواستم مرسانا هم مفهوم مایع و جامد رو بفهمه و هم اینکه ببینه رنگها در چه چیزی حل میشن واسه همین یک ظرف شیر نمک و ابلیمو رو با سه رنگ قرمز سبز و سفید گذاشتم جلوش و یک قطره چکون هم دادم بهش 

بهش پیشنهاد دادم اول رنگ سفید رو برداره بریزه توی هر کدوم از مواد . میخواستم ببینه رنگ سفید تو هر کدوم چه طوریه ایا دیده میشه 

وقتی که دید رنگ سفید فقط تو ابلیمو خودشو کمی نشون میده ذوق زده به من میگفت ایناش رنگهای دیگه رو هم امتحان کردیم که نتیجه اش توی عکس مشخصه و همین حل شدن رنگ داخل مواد حس کنجکاوی کودک رو تحریک میکنه

اخر هم تموم رنگها رو با هم قاطی کرد و 

ریختشون روی تخته بازیش توجه اش رو به ترکیبی که از این سه رنگ درست شده بود جلب کردم خودش هم سعی میکرد با قطره چکون کمی از این رنگین کمون رو برداره 

ادامه بازیمون رو داخل حمام انجام دادیم با هدف یادگیری رنگ بنفش ( البته قابل ذکره که من فعلا توجه مرسانا رو به سه رنگ اصلی جلب کردم که خودش فعلا رنگ ابی رو از همه بیشتر میشناسه و تکرار میکنه ) انتخابم واسه رنگ بنفش به خاطرتیره گی بود  

 

ما تو این بازی شناور بودن ( float) رو با هر چیزی که در دسترس داشتیم انجام دادیم 

تیکه یخی رو انداختیم توی اب تا ببینیم زیر اب می مونه یا روی اب . و هم چنین آب شدن یخ رو توی اب گرم دیدیم

توی ابی که رنگی کرده بودم میخواستم مرسانا ببینه چه رنگی ته وان دیده میشه و چه رنگی دیده نمیشه مثلا اجسام تیره توی اب بنفش به سختی دیده میشد و مرسانا مشتاقانه دنبالشون می گشت هم چنین این بازی رو با کف انجام دادیم . مرسانا به صداها خیلی توجه نشون میده مثلا وقتی بطری شامپو شو زیر اب نگه میداشت تا پر بشه صدایی که از پر شدن بطری ایجاد میشد واسش خیلی جالب بود.

تو این بازی ها از همه چیز مهمتر حضور خود مادره . بچه ها از اینکه میبینن مادرشون همراه و همبازی اونا هستن از هر چیزی واسشون خوشایند تره . قبلا واسه من اموزش علوم مهم تر بود دوست داشتم مرسانا همه چیز رو یاد بگیره اما دیدگاهم عوض شد خیلی از بازیها رو مرسانا فقط به خاطر حضور داشتن من لذت میبره مثل خاله بازی که تقریبا کار هرروزمونه عروسک بازی وووووو هزاران بازی دیگه که هدف من تنها لمس کردن دوتاییمون و حتی شاید سه تایی مون باشه.

پسندها (4)

نظرات (3)

زینب (مادر آرتین)
4 اردیبهشت 94 12:02
مامان فرشته
20 اردیبهشت 94 12:37
افرین به مامان و دختر گلش.مرسانا رو ببوس
مامان شراره(راحله عباسی)
5 خرداد 94 8:11
بازیهاتون خیلی مبتکرانه است ممنونم ک مارو هم آگاه می کنید نظر لطف تونه عزیزم