پرنسس شانزده ماهه من
پرنسس مامان شانزده ماهه شدی هوراااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
خیلی زود روزها دارن میگذرن البته من خوشحالم دوست دارم تند برسی به اون روزی که حرف همو بفهمیم تو بشی سنگ صبورم من بشم گوش واسه حرفهای تو دلت . تو بشی محرم رازم من بشم همه کس و کارت . این از حسنای داشتن دختره اخ که چه کیفی میده وقتی دست تو دست هم شونه به شونه هم بریم بیرون . الان که شدی یک رقیب واسه مامانی دل بابا رو با دلبریات بد جور بردی نفس من . ما همیشه عاشقتیم دختر خوشکلم.
خوب بریم سراغ کارهایی که تا الان انجام میدی دیگه واسه خودت خانمی شدی جیگر اول از همه بگم از نظرتوانایی های حرکتی همین بس که در بالا رفتن از مبل و دسته مبل و میز و هر انچه در بلندی قرار داره اوستا شدی اما متاسفانه راه نمیری نه اینکه اصلا راه نری دو سه قدم با ترس و تشویق و کف بر میداری و با عجله خودتو تو بغل می اندازی . هنوز دیر نشده ولی خودم دوست دارم زودتر را بیفتی که کمتر بغل بری
از نظر توانایی های گفتاری کم کم داری پیشرفت میکنی علی رغم اینکه روزی چند بار کتاب واست میخونم دایره لغاتت چشمگیر نبوده تازه گیها یک چیزایی میگی مثل دععققوققو اونم وقتی کتاب دستت بیفته عاشق کتابی از این بابت خیلی خوشحالم مامانی امیدوارم همچنان عاشق بمونی
متاسفانه به تلویزیون خیلی علاقه داری اونم از وقتی سی دی بی بی انیشتن واست خریدم دیگه میخکوب تلویزیون میشی واسه همین تصمیم گرفتم دیدن سی دی بی بی انیشتن محدود کنم و به جاش واست شعرهای سیمپلی کیدز بزارم هر چند روز اول که سی دی شعر تو گذاشتم دنبال تصویر میگشتی بعد که دیدی خبری از تصویر نیست حاضر به گوش دادن نبودی اما الان که دو هفته ایی هست داریم با بازی و رقص شعراشو گوش میکنیم استقبال میکنی . لازم بگم سی دی بی بی انیشتن یک مزایایی هم داشت تونستی اعضا بدن تو یاد بگیری وماما بابا baby رو میگی وقتی گریه میکردی میگفتم baby واست بزارم اینقدر خوشحال میشدی که تند و سریع به طرف تلویزیون میرفتی ولی دیدم داری معتاد میشی دیدن برنامه اش جز موارد ضروری قدغن شد.
دختر گلم دیگه خیلی فهمیده شدی خیلی به حرفم گوش میدی بعضی وقتها که پستونک تو دهنته بهت میگم مرسانا الان که نمیخوایی لالا بشی می می تو در بیار بده به مامان خودت پستونک تو در میاری میدی به من و دیگه برش نمیداری اخه پستونک فقط واسه خوابته تو طول روز استفاده نمیکنی یا زمانی که گرسنه ایی یهت میگم اینجا بشین مامی واست غذا بیاره و دختر ناز مامان منتظر غذاش میمونه البته یک موقعهایی هم از این حرف گوش کردنا خبری نیست ها
عاشق موبایلی میچسبونی به گوشت و هی میگی ایییییی بعضی وقتها هم کنترل تلویزیون بر میداری و میگیریش رو گوشت بعد یادت می افته نه بابا با اینکه نمیشه گپ زد می اندازیش طرف تلویزیون و به ما میفهمونی خودم میدونم واسه چی استفاده میشه لازم نیست چپ چپ نگاهم کنید
حس استقلالت منو کشته مامان جون هر وقت غذا میخوریم یا باید واسه شما هم سفره بندازیم یا هم اینکه رو اپن غذا میل کنیم اونم به صورت ایستاده اگه سر میز بشینیم اینقدر به پاهامون میپیچی که از خیر غذا میگذریم اگه هم سفره پهن کنیم مثل گل و گلدون تشریف میاری وسط سفره واسه همین منم یک ملافه مخصوص می اندازم شماهم دیگه سنگ تموم میزاری از ملافه رد میشه به فرش و زیر فرش و سر و صورت ما بیگناهان هم میرسه چه کنیم دیگه میسوزیم و میسازیم مامانی
عاشق توپی گاهی نیم ساعت با توپت بازی میکنی منم توپ جمع کن جنابعالی میشم اینقدر بامزه توپت که دورتر می افته میگم برو توپ تو بیار دستاتو میبری بالا و پایین یک چیزایی میگی ( امیدوارم از این چیز ایی که بچه های این دوره زمونه به مامان باباهاشون میگن نباشه ها) یعنی خودت زحمت بکش برو بیار زانو دیگه واسمون نمونده والله به خدا در کل روزهای ما ( البته تو این تعطیلات امتحانات) به بازی رقص اموزش انگلیسی با گوش دادن به شعرهای سیمپلی کیدز گوش دادن به موزارت در حین بازی چهار دست و پا رفتن همراه دخملی خنده داد بیداد و ......میگذره. اخه دیگه خیلی چیزها رو درک میکنی و میفهمی دیگه اعضای خانواده رو خوب خوب میشناسی و اشاره میکنی بهت میگیم مرسانا کیه انگشت تو به سمت خودت میگیری و میزنی به سینه ات و کلی کارهای دیگه که الان یادم نمیاد
راستی دو تا دندون نیشت از بالا جوونه زده حالا کی میخواد روی مبارکشونو نشون بدن نمیدونم
دخترکم تو کودکی کن شیطنت کن شاد باش تا من نظاره گر خنده های کودکانه ات باشم . همیشه بخند دلبرک شیرینم دوستتتتتتتتتت دارمممممممممممممممممممممممممم