جوجو کوچولوی نه ماهه من
عشق من نفسم امروز نه ماهه شدی مبارکههههههههه
هر روز که میگذره خوشحال تر از روز قبلم چون با وجود تو دختر نازم زندگیم صد برابر
زیباتر شده خورشید روشن تر می تابه ماه زیباتر می درخشه نسیم خنکتر میوزه
دوست داشتن واسم مفهومش عمیق تر شده ومن عاشق تر شدم همه اینارو
با وجود تو دلبندم درک کردم . بی قرارم مشتاقم تا روزی که تو شیرینکم رو یک
خانم برازنده ببینم. به امید اون روز
کارهایی که تا این زمان انجام میدی.....
با روروئک سواریت هیج جای خونه از دست شما در امان نیست متاسفانه
دیشب من داشتم حاضر میشدم که بریم بیرون با روروئکت اومدی دم اتاق
خواب و خواستی بیای تو که افتادی بمیرم الهی خیلی گریه کردی مامانی .
قبلا وقتی مهمونی میرفتیم خوشرو و خوشحال بودی
اما متاسفانه تازه گیا بی تابی میکنی و دوست داری یریم خونه
بعضی وقتا واسه خوابت خیلی بد قلق میشی یه ساعت تموم
گریه و بی تابی تا بالاخره خوابت ببره ولی همیشه موقعی که بیدار میشی خوشرو و مهربونی
من و بابایی رو جدا کردی از هم .تو تخت خودت اینقد وول میخوردی و سر و ته می شدی که
مجبور شدیم بیاریمت رو تخت خودمون جالب ابنجاست که تخت ما هم
واست کوچیکه . ولی مامانی انشالله تو خونه جدیدمون باید تو اتاق
خودت و رو تخت خودت لا لا بشی اینجام مداخله بابایی بود وگرنه
با تز من مغایرت داره.
خیلی کتاب دوست داری واست کتابای بئاتریس میلتر خریدم که واسه
تقویت هوشه بهشون خیلی توجه نشون میدی دوست دارم به کتاب
اهمیت زیادی بدی عسلم.
عاشق بازی هستی و منم کارامو ول میکنم و یه ساعت با شما بازی میکنم
عاشق ددری و تا که میبینی ما اماده میشیم دیگه بی تاب که ببریمت بیرون
کلماتی هم که میگی...... مم ب ب گی گی بابا یه دفعه گفتی اب که خیلی
خوشحال شدم در کل چون واست کتاب و شعر زیاد میخونم خیلی علاقه
به حرف زدن و اواز خوندن داری انشالله زودتر حرف بزنی عمرم
دوستتتتتتتتتتتتتتتت دارم و میمیررررررررررررررررررم برات