مرسانا مرسانا، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 18 روز سن داره

سالهای رنگین من

ورود به دو سالگی

1393/6/16 15:08
نویسنده : زهره
834 بازدید
اشتراک گذاری

دختر نازم تا چند روز دیگه وارد سن دو سالگی میشی و من عاشق این مرحله از زندگی تو هستم  . شاید به این دلیل که فهمت بیشتر شده دایره لغاتت گسترده تر شده استقلالت زیادتر شده .وقتی میبینم منظورتو به هر روشی که شده به من میفهمونی خیلی خوشحال میشم وقتی میبینم اخر شعرای کتاب تو زودتر از من میگی میخوام بچلونمت وقتی میبینم اسم اکثر حیوانات رو بلدی میخوام بخورمت وقتی میبینم همه چیز رو درست تا پنج میشمری میخوام جیغ بزنم اخ که نمیدونی هر کدوم از پیشرفت هات چه قندی تو دل من اب میکنه نازگلک . امسال واسه تولدت خیلی برنامه ها داشتم که متاسفانه نشد واسه همین تولدت خیلی خودمونی میگبریم فقط واسه اینکه یادگاری بمونه دختر ملوسم. این روزهای پایانی تابستون از فرصت خیلی بیشتر استفاده میکنیم خیلی باهم کتاب میخونیم یازی میکنیم و کارهای دیگه . مرسانای من دوست دارم و عاشقتم بوسبوس

 

 

چند چیز که با هم هماهنگی دارن اوردم مثل دیگ و سر دیگ  فنجان و نعلبکی قاشق و چنگال و به دو گروه تقسیم کردم و یک گروه جلوی مرسانا و بقیه رو جلوی خودم گذاشتم و خواستم تا هر کدومشون رو با هم مچ کنه . این بازی رو میتونید در ابتدا با سه گزینه اسون شروع کنید و مراحل بعدتر سخترش کنید . این نوع بازی تناظر رو به بچه اموزش میده

 

در ادامه چند تا از بازیها رو با دخملی ببینید

 

یک ابکش واست اوردم و شما باید نخ رو از توی شیارها عبور میدادی

با دقت داری نخ رو رد میکنی 

اینجا نمیتونستی نخ رو رد کنی داری با اب دهن خیسش میکنی مثل اینکه میخوای نخ تو سوزن کنی مامانیخندونک

این بازی برای دست ورزی مناسبه و هم اینکه هماهنگی بین دست و چشم رو تقویت میکنه و تمرکز رو بالا میبره

 

مقداری نمک اوردم تا یک ازمایش انجام بدیم تا من بیام همه رو ریخته بودی کف اتاق ملوسکم

یک ظرف اب قند و لوبیا لازم داریم

نمکها رو ریختی تو ظرف اب 

قاشق گذاشتی کنار با دستت شروع به هم زدن اب نمک کردی 

نمک که تقریبا تو اب حل شد با تعجب نگاه میکردی هر چند چون نمک دیر حل میشه یک خورده ته ظرف مونده بود چشمت به قند افتادقند رو انداختی تو اب

لوبیا رو هم انداختی دیدی قند داره حل میشه داری سعی میکنی برش داری

قند رو کردی دهنت دیدی شوره

متعجبی نفس من

لوبیا رو از تو اب برداشتی انداختی دور بعدشم شروع به اب بازی کردی 

در نهایت با جاروبرقی دادم نمکهایی رو که ریخته بودی جارو کنی که خیلی هیجان زده شده بودی

در تمام مراحل واست توضیح میدادم که جسم سختی مثل لوبیا تو اب حل نمیشه و نمک و قند حل میشن و کلی از اینکه مزه چیزی که اینقدر دوستش داشتی (قند) تغییر کرده بود متعجب بودی هی قندها رو میانداختی تو اب نمک میکردی دهنت میدیدی شوره یک قند برداشتی و دبدو منم اینجوری خنده

پسندها (7)

نظرات (5)

مامان روژینا
17 شهریور 93 8:42
عروسک قشنگم پیشاپیش تولدت مبارک مرسی عزیزم
مامان فرخنده
18 شهریور 93 15:39
دوسالگيت مبارك باش عزيز دل خاله ديگه ماماني بايد بره سركارز وكلي دلش براي دخمل طلا تنگ ميشه
مامان فرانک
19 شهریور 93 13:03
عالی بود مامانی فدای اون قیافه متعجبت بشم
مامان سام
19 شهریور 93 15:35
بازیهای جالبی بود. ممنون
معصوم/مامان جان جان فاطمه
22 شهریور 93 15:36
قربون اين خانوم كوچولوي 2 ساله برم ،تولد نازگلمون مبارك انشاا... تولد 20 سالگي و رو بيام اينجا تبريك بگم باورم نميشه اين قدر زمان زود گذشته باشه ببخشيد كه تاخيرم زياد شده ، انشاا... وبلاگم تو همين روزها اپ ميشه و با خبرهاي جديد ميام منتظر عكس هاي تولد اين جيگر خانوم هستيم خدا نکنه ممنونم معصومه جان