مرسانا مرسانا، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 24 روز سن داره

سالهای رنگین من

بیست و سه ماهگی دخملی

  دختر ناز مامان تولدت مبارک  همه ی روزهات به لطافت گل به گرمی خورشید به زیبایی دریا  دوست دارم عروسک نازم عزیزکم این روزها گرفتار بودیم و غمناک به خاطر از دست دادن مادر جونت مامان بابایی واسه همین خیلی از کنار هم بودنمون لذت نبردیم و انشالله این روزها سریع بگذره تا بتونیم دوباره جمع سه نفره خوبی رو در کنار هم تجربه کنیم.  ...
19 مرداد 1393

با من بازی کن2

شیرینک مامان خیلی دوست دارم به نقاشی علاقه مند بشی ولی وقتی مداد دستت میدم نگران میشم اخه میکنی تو چشمت از من یاد گرفتی وقتی ارایش میکنم و خط چشم میکشم   واسه همین الانه ها بیشتر از رنگ انگشتی استفاده میکنیم که متاسفانه خیلی خوشت نمیاد زمانی که به دستت میچسبه بدت میاد  و سعی میکنی پاکشون کنی تو وبلاگ ارتین جونی زینب جان یک بازی با رنگ انگشتی گذاشته بود که خوشم اومد و گفتم اینو امتحان کنیم شاید بیشتر لذت ببری ( البته با کمی تفاوت) ادامه مطلب بروید  چند تا برش سیب زمینی اوردم و شکلی درست کردم گربه و قلب و لوزی و گفتم بیا رنگشون کنیم و بزنیم به کاغذ داری برشها رو میزنی به کاغذ یک خلال دندون دادم بهت...
4 مرداد 1393

با من بازی کن

سلام دختر شیرینم بازهم با یک پست بازی اومدم اخه شما نازگلک عاشق بازی هستی واسه همین دوست دارم از این به بعد بیشتر از بازیها و کنجکاویهات پست بزارم شاید واسه بقیه مادران هم مفید بود همون طور که من از خیلی از وبلاگ ها می آموزم. از همه مادران عذر میخوام که این موضوع رو میگم میدونم همه شما نازنینها سر امد هستید و آگاه ولی خواهش میکنم به بازی فرزندانتون بیشتر اهمیت بدید چون از طریق بازی سازنده تربیت هم میشن و ما خیلی اوقات این موضوع رو فراموش میکنیم . بهتون پیشنهاد میدم حتما کودک متعادل از سخنان استاد سلطانی رو که تو پست روزانه گذاشتم بخونید خیلی مفیده خیلی حالا میریم سراغ بازیهای امروزمون با دخملی ادامه مطلب بفرمایید تو پست قبلی گفتم ک...
3 مرداد 1393

یک روز فوق العاده

دختر ناز من اینقدر عاشق بازی هستی که اگه تو هر پست هم بخوام بزارم کم میاد  امروز یکی از روزهایی که من و شما تا غروب تو خونه تنها بودیم اخه بابایی سر کار بود و تا غروب خونه نبود  واسه همین کارهای خونه  کلا تعطیل شد و مامان و دخملی عاشقانه با هم روز رو سپری کردن البته لازم به تذکره که دیگه الان شده دیروز اخه نزدیک سحره  ادامه مطلب بفرمایید   ساعت یازده صبح : آوردن عروسکها تا سرسره اختراعی مامان امتحان کنن اما ترجیح دادی خودت امتحان کنی تا عروسکات اینم از موفقیت نازگلک  از اون بالا سر میخوردی و کلی ذوق کردی فکر کنم یک ساعت مشغول بودی نفس من وسط بازی چشمت به ک...
2 مرداد 1393

درس آموزنده

سلام خدمت همه دوستان گلم به خصوص زینب جان چونکه ازش یک درس خوب یاد گرفتم اونم اینکه همه کارهای دلبندمون رو یک نوع کنجکاوی ببینیم و توصیفی که از اون کار میکنیم با کلمات مثبت و تاثیر گذار باشه . اول از همه بگم هیچ وقت کوچولوهامون رو باهم مقایسه نکنیم هر بچه ایی یک خصوصیت داره بعضی ها کنجکاوترن حواس تون باشه فضول نگیم  کنجکاو بگیم بعضی ها درونگرا بعضی ها برونگرا بعضی ها صبورتر بعضی ها عجول تر . واسه همین نوع برخورد مادران باهم فرق میکنه البته اعتقاد دارم خط مشی تربیتی یک جاده  مستقیمه  که حالا گاهی از کناره ها یک جاده فرعی  هم باز میشه که ما مادران اگه راننده های خوبی باشیم حواسمون باید به فرعیات جاده هم باشه . تو این پست من...
1 مرداد 1393

یک شب به یاد موندنی

دختر خوشکلم الان که دارم این مطلب رو مینویسم خوابی از بس خسته شدی  دیشب واست یک شب به یاد موندنی بود میگی چرا ؟ اخه محمد خونه ما خوابید این قدر ذوق زده بودی که حد نداشت نمیدونستی چی کار کنی . وقتی چشمت به محمد می افته دیگه غذا و خستگی هیچ معنایی نداره نمیدونم از سر شوق بی اشتها میشی یا نمیخوای وقت تو هدر بدی به هر حال مامانی دوست داشتم این تاریخ واست ثبت بشه علایقت مورد احترام مامان و باباست سوگلی ما   امروز هم واسه این که اذیت نشی محمد میخواست بره خونه شون بردمت حمام تا کمی اب بازی کنی و واسه اولین بار رنگ انگشتی رو تو حمام استفاده کردی اولش که به دستت میخورد بدت می اومد و اه اه میگفتی ولی کم کم خوشت اومد و همراه ماما...
29 تير 1393

عشقولانه های مرسانا

دخترک نازم این روزها خیلی انرژیت بیشتر شده به طوری که من خیلی خسته میشم   به خصوص که ماه رمضان هم هست دیگه واسه مامانی انرژی نمی مونه   کلا خیلی فعالیتت زیاده خیلی کم خودت تنها بازی میکنی باید حتما من حضور داشته باشم موقع تاب بازی وقت سی دی نگاه کردن  اصولا من همه جا حضور دارم  تو این پست میخوام از علایقت بنویسم چند شب پیش داشتم عکساتو نگاه میکردم خیلی دلم گرفت اخه خیلی از  کارات یادم رفته واسه همین گفتم سعی کنم همه رو بنویسم  دختر ناز مامان از بین اعضای خانواده عاشق محمد پسر عموت هستی اگه بگم میخوایم بریم خونه عمو دیگه از تو خونه تا دم در خونه عمویی فقط میگی محمد  به عشق دیدن محمد که میزاری لباس...
26 تير 1393

گل نازم تولدت مبارک

مرسانای من تولد بیست و دو ماهگیت مبارک  دختر نازم به عقب که برمیگردم میبینم چه زود گذشت از اولین در آغوش کشیدنت وقتی که مثل یک گل لطیف و نازک بودی و من غرق در شادی و حیرت از اینکه یک عروسک زندگی ما رو به شیرینی عسل کرد در اوج نا امیدی و حسرت طعم مادر شدن رو به من چشاندی ای فرشته اسمونی . حالا شدی چراغ خونه ما یک لحظه بی تو طاقت ندارم یک لحظه نمیخوام ازت چشم بردارم میخوام همیشه کنارم بمونی تا من نوازشت کنم بوست کنم ای گل ناز من . عاشقانه من و بابایی دوست داریم پرنسس مامان . دیگه اونقدر بزرگ شدی که مفهوم حرفهامو بفهمی دخترکم و اونقدر خوبی که با توجه به سنت خیلی به حرفهام گوش میدی و در کل دختر حرف گوش کنی هستی خیلی احساساتی هست...
18 تير 1393

دخترک بازیگوشم ( سری دوم)

کودکان عاشق بازی هستند و هیچ وقت از بازی سیر نمیشوند مرسانای مامان هم عاشق بازیه واسه همین خونه ما دائما به هم ریخته و پر از اسباب بازی های ریخته است و منم چاره ایی جز همکاری با این عروسک ندارم برای دیدن بقیه عکسها لطفا به ادامه مطلب بروید یکی از بازیهامون پرتاب کردن توپ به طرف دیواره که شما نازگلکم خیلی دوستش داری یکی دیگه از سرگرمیهات چسبوندن برچسبه که البته بعدش سعی میکنی بکنیشون اینجا سعی داری برچسبی رو که چسبوندی در بیاری برنامه هر روز صبحت دیدن سی دی مخصوصته این گلدون بیچاره دیگه واسش گلی نمونده از بس گلهارو در میاری باز میزاری تو گلدون واسه تمرکزت خوبه یکی دیگه از برنامه هامون ر...
7 تير 1393