پانزده ماهگیت مبارک عشقم
دخترم جان دل مادر امروز پانزده ماهه شدی مبارکت باشه خوشکل مامان
این روزها خیلی قشنگه واسه من . هر ثانیه با تو بودن واسم لذت بخشه گرمای نفس تو حس کردن واسم لذت بخشه دیدن چشمای مثل ماهت واسم لذت بخشه ثانیه های با تو بودن واسم لذت بخشه زندگی با تو واسم لذت بخشه تو فرشته کوچولو همه وجودت لذت بخشه اون وقتی که نگاه ناز تو به مامان می اندازی و ملتمسانه منو میخوای اون وقتی که دستای کوچولوتو دور گردنم حلقه میکنی اون وقتی که لبای نازت صورتمو بوس میکنه میدونی از خدا اون موقع چی میخوام میخوام هیچ وقت اون لحظه تموم نشه مرسانای من تو همه چیز منی همه دنیا رو واسه تو میخوام مامانی وقتی خوابی به صورت نازت زل میزنم و سیر نمیشم تنگ تو اغوشم میگیرمت و بوت میکنم خسته نمیشم یعنی تو فرشته اسمونی به من نیرو میدی اگه خسته باشم به خاطر تو تحمل میکنم وقتی بی حوصله میشم نگاه نازت به من یاداوری میکنه من مادرم با همه وجودم دوست دارم نازنینم.
دیگه کارات خیلی با مزه شده نمیدونم ذهنم یاری میکنه همه رو بنویسم.
از اعضای بدنت دست و پا و مو و زبون و دندوناتو میشناسی.
از حیوانات که تو کتابت بهت نشون میدم گاو و سگ و اسب و میمون و گوسفند و فیل و شیر و خرگوش میشناسی وقتی بهت میگم گاو بهم نشون بده دست تو میزاری رو عکسش گاهی هم یادت میره نفسم
عاشق کتابی هر وقت تو اتاقت میریم اول سراغ کتابات میری و یکی یکی میاریشون که واست بخونم
بعضی وقتها عینکمو بر میداری و سعی میکنی به چشات بزنی و تل سرمو هم خیلی دوست داری سعی میکنی بزنی به موهات عشق مامان
سی دی بی بی انیشتن خیلی دوست داری روزی سه بار واست میزارم تا نگاه کنی و منم کنارت میشینم و واست بعضی جاها شور و اشتیاق ایجاد میکنم تا خسته نشی
کارم تو خونه شده بازی کردن و چهار دست و پا رفتن کاش راه می افتادی تا حداقل زانوهام درد نگیره مامان جون کیف میکنی وقتی همراهت چهاردست و پا میرم دیگه ول کن نیستی منم بی خیال زانو و کار خونه و سوال دراوردن و برگه صحیح کردن و همه چی میشم چه کنم دیگه یکی یک دونه ایی
طفلی بابایی وقتی خوابه میری بالای سرش و سرت میکوبی به سرش تا بیدار شه بهت میگم مرسانا هیس بابایی لالا شده این قدر بامزه میگی خخخخ صدای خر خر بابایی رو در میاری حالا دیگه هر کس خواب باشه میگی خخخ حتی واسه عروسکات
همچنان عاشق تلویزیونی دائم میری دکمه هاشو دست میزنی و شبکه ها رو جابه جا میکنی وقتی هم خراب میشه یه نگاه به ما میندازی و لبخند تحویلمون میدی. به موبایل هم علاقه داری اینقدر بامزه هر موبایلی رو که میبینی فکر میکنی لمسیه دست تو میکشی رو صفحه اش و ول کنم نیستی
به دایره لغاتت چیز زیادی اضافه نشده فقط بهتر اداشون میکنی کلمات بریم میگی بی ایم بعضی وقتها هم میگی بعیه یعنی بله عکس گاو نشون میدی میگی گا همچنین پاتو نشون میدی میگی پا یک چیزای دیگه هم میگی که من هنوز معنیشونو کشف نکردم نفس من
از دندون هم که فعلا خبری نیست و همون چهارتا که داشتی همچنان باقی است
هیجدهم اذر خودت دست تو به پام گرفتی و پاشدی چند ثانیه وایستادی شیرینم اونم رو تختمون نوزدهم اذرماه هم دو سه قدم تنهایی برداشتی و زود خودتو انداختی بغل مامان
نازنینم شیرینم خیلی دوست دارم و هر روز بیشتر از روز قبل عاشقتمممممممممممم