ابتکار مامانی
همه ما تو خونه وسایلی داریم که خیلی مواقع قصد میکنیم بندازیمشون دور . من خودم از اون ادمهایی هستم که بدم میاد وسایل اضافه تو خونه نگه دارم ولی تو یک کتاب خوندم وسایل دور ریختنی رو در یک مکانی که دور از چشمتون هست نگهداری کنید چون یک روزی لازم میشه حالا امروز این اتفاق واسه من افتاد از صبح که مرسانا بیدار شده بود تو فکر یک بازی بودم ولی ذهنم یاری نمیکرد تا اینکه چشمم به قوطی های خالی شیر مرسانا افتاد که چند روزه که پیداشون کرده و همش تو دست وپا می اندازه یا باهاشون قل قل بازی میکنه یا چیزی می اندازه توشون و تکونش میده که خودش یک نوع موسیقیه و دیگه از بازی باهاشون خسته شده بود منم یک بازی باهاشون درست کرئم که در ادامه میبینید
روی سر قوطی چند تا سوراخ ایجاد کردم و ماکارانی هایی رو که قبلا مرسانا جون به زمین و زمان مالونده بود و من واسه یک روزی جمع کرده بودم و اوردم کنارش گذاشتم
هر ماکارانی رو با دقت از سوراخ می انداخت داخل قوطی
گاهی ماکارانی ها خرد میشد
یک قوطی دیگه رو سوراخ بزرگتری ایجاد کردم ببینم چی میکنه این دخملی
اول یک خورده از ماکارانی ها رو ریخت داخلش بعد اشیا بزرگتر انتخاب کرد
داره سعی میکنه لگوشو بندازه تو قوطی
روی یک کاغذ رو چسب زدیم
وماکارانی رو روی کاغذ ریختیم
و در نهایت این شد متاسفانه مرسانا از چیزی که به دستش بچسبه به شدت بدش میاد مقداری چسب به دستش چسبید که کارو رها کرد و دائم میگفت اه اه .
ما دو تا بازی دیگه هم امروز انجام دادیم که انشالله تو پست بعدی میزارم