مرسانا مرسانا، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 24 روز سن داره

سالهای رنگین من

اخرین روزهای این خونه

دختر ناز و قشنگم الان که دارم این پست مینویسم رو پام خوابیدی خسته شدی اخه یه پامون  تو این خونه است یه پامون تو اون خونه شمام که تو بغلی از همه بیشتر کلافه میشی اگه خدا بخواد تا یکی دو روز دیگه میریم تو خونه جدیدمون فکر کنم این اخرین پستی هست که تو این خونه مینویسم تا یه مدت هم نمیتونم بیام وبت اخه تا تلفن و اینترنت وصل بشه یکی دو ماه طول میکشه . دلمون واسه همه دوستای مجازیمون تنگ میشه البته از هر جا که تونستم میام سری به خونه های دوست جونامون میزنم. مرسانای ملوسم ببخشید که این روزها نمیتونم زیاد به شما رسیدگی کنم خیلی درگیرم و دست تنهام کاش خاله جون پیشم بود دیگه غصه نداشتم حداقل نانازم راحت بود. هزاران بار دوستتتتتتت دا...
7 تير 1392

عشق من مرسانا

 دختر نانازم  این روزها خیلی سرم شلوغه و نمیدونم به کدوم کارم برسم  شمام که در اولویت کارهام قرار داری واسه همین نمیرسم زود به زود بیام اپ کنم . این روزها خیلی دلبری میکنی هر روز بیشتر از روز قبل عاشقت میشم دیگه طاقت ندارم یه لحظه تنهات بزارم بعضی وقتا نمیشه کارای خونه رو انجام بدم البته خودمونیم چون میخوایم اسباب کشی کنیم خودمم حوصله ندارم .  شیرینکم دیروز بعد ازظهر که خواب بودیم (شماهم که طبق معمول رو تخت ما میخوابی بس که وول میخوری تختت واست کوچولویه ) دستم رو صورتم بود و خواب هفت پادشاه میدیدم که یه دفعه دیدم یکی داره سعی میکنه دستمو از رو صورتم برداره که بیدار شدم دی...
29 خرداد 1392

دوست دارم دخترم

دختر ناز و قشنگم میخوام واست از کارایی که انجام میدی و دلمو میبری حرف بزنم کارایی که شاید خیلی از مادرا باهاش سر و کار دارن و اون لحظه میخوان هرگز تموم نشه ولی متاسفانه بعضی اوقات ممکنه اون خاطره قشنگ ولی ساده تو گنجه ذهنمون یه گوشه ایی پرتاب بشه و خاک بخوره واسه همین میخوام تموم اون لحظه ها اینجا ثبت بشه . نازنینم از کدوم دلبری هات بگم اخه وجودت خودش واسه من دلبری میکنه از  اون لحظه ایی که بیدار میشی و لبخند نازت به من یاداوری میکنه من یه مادرم یا از اون لحظه ایی که تو ماشین سر تو بالا میکنی و به من لبخند میزنی و من مست بودن با تو میشم و یا اون نگاه پر از انتظار نصف شبت واسه شیر خوردن که صبورانه بودن منو ت...
28 خرداد 1392

عشق کوچولوی مامان

دلبرک طنازم امروزبعد از مدتها وقت کردیم ببریمت آتلیه و ازت عکس بگیریم .   دخترکم خیلی همکاری کرد و  عکاس هم خیلی خوشش اومده بود . جدیدا خیلی فضول شدی نفسم با روروئکت تموم خونه رو بازدید میکنی                                                             و دست به دکوریا  میزنی چند بار می خواستی خسارت به بار بیاری که &n...
31 ارديبهشت 1392

من یک مادرم

شیرینکم دختر نازم این روزها حس قشنگی دارم  اخه روز مادر نزدیکه و این حس زیبا و دوست داشتنی رو تو به من دادی تویی که در اینده زن و مادر خواهی شد و این حس رو کس دیگه ایی به تو می بخشه و حالا من به خودم می بالم که واژه زیبای مادر را یدک میکشم مادر مادر ... واژه ایی زیباتر از این کلمه نیست مادر یعنی از خود گذشتن مادر یعنی دوست مادر یعنی عشق مادر یعنی محبت مهربانی مادر یعنی هر انچه  خوبی ست بتونی به فرزندت بیاموزی . دخترکم امیدوارم بتونم لایق اسم مادر باشم عاشقتم و میمیرم برات ...
17 ارديبهشت 1392

روز عشق روز سپندار

شیرینکم مرسانا جون: عشق تنها سهم مرغ عشق نیست . میتوان عاشق شد و گنجشک زیست. همیشه عاشق باش والبته همسر خوب و مهربونم کسی که همیشه وجودت گرما بخش خونه ام بوده و هست با تمام وجودم عشق خالصانه ام را به تو تقدیم میکنم . سپندارت مبارک همنفسم ...
25 بهمن 1391