جورواجور
دختر خوشکلم این روزها اینقدر درگیر شما هستم که نمیتونم زود به زود بیام و آپ کنم
الانم بابایی شما رو برده بخوابونه که من تونستم بیام تا چند تا عکس از سفر مشهد
بزارم. خیلی شیطون شدی همه جا دنبالم میای دائما تو اشپزخونه ایی گاهی وقتا
نمیتونم کارامو بکنم وروجکم . چه کنم دیگه به من میگن مادر یعنی باید همه اینارو
تحمل کنم حالا بریم سراغ عکسات......
اول از همه عکست در حرم امام رضا (ع)
حالا عکسای تولدت که خیلی ساده برگزار شد نفسم..
١
اون شب دایی جونم با دختردایی های خوبم هم اومدن و ما رو شرمنده کردن
امیرمهدی امیرعلی ونیایش جون
حالا بریم سراغ عکسای مرسانا جون تو خونه محمدطاها جونی....
خیلی بامزه بود وقتی وارد خونه محمدطاها شدیم سراغ محمد طاها رفتی و
دنبالش میکردی محمد طاها هم از دستت فرار میکرد شماهم جیغ میزدی و
یه چیزایی بهش میگفتی طفلی محمدطاها از کارات تعجب کرده بود
بالاخره باهم دوست شدید
این عکس هم در رستوران طرقبه گرفته شده