مرسانا مرسانا، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 26 روز سن داره

سالهای رنگین من

مرسانا شیطون بلا

قند عسل مامان تو این پست فقط از نوع کنجکاویات عکس گذاشتم تا فردا مدرکی داشته باشم نگی من بچگی نکردم ها اینم نمونه اش که رفتی تو سبد لباسا   اگه دوست دارید کنجکاوی های دخملک منو ببینید با ما همراه باشید     این جا داری دونه دونه گلها و پاپیونا رو تختی رو میکنی عزیزم نفس مامان میخواد موهاشو برس بزنه یک خورده هم برس شو مزه میکنه الهی مامان فدات بشه واست سی دی بی بی انیشتن گذاشتم و رفتم سراغ کارام گفتم دخترکم سرش گرمه واسه اینکه به لب تاپ دست نزنی گذاشتمش پشت میز و مبل چسبوندم به میز و تی  وی رو روشن کردم وقتی اومدم با این صحنه مواجه شدم نمیدونم از کجا واسه خودت راه باز کردی...
26 مهر 1392

فرشته کوچولوی خونه ما

ناناز من عشق من این روزها این قدر شیرین شدی که از بودن با تو سیر نمیشم وقتی خوابی به تماشای صورت مثل فرشته ات میشینم وقتی بیدار میشی لبخند خدا رو میبینم وقتی تلویزیون نگاه میکنی عاشقانه تمنات میکنم نمیدونی چه دنیای زیبایی واسمون ساختی وروجک من .  واقعا مادر شدن با تمام سختی ها و دلواپسی ها زیباست حتی زمانی که فضولی هات به اوج خودش میرسه و من کلافه و سردرگم میشم یه لحظه که فکر میکنم من یه مادرم صبوریه که به سراغم میاد و جای عصبانیت میشینه. عاشقتم عاشقانه عاشقتم نفس مامان اینم چند تا عکس از شیرین کاریات اونم موقعی که تازه در حال جا به جا کردن وسایل تو خونه جدیدمونیم  مثلا میخوای خودت اب بخوری ببین که چه کار میکنی نازنینم ...
15 مرداد 1392